✒آوازی از جنس نوشتار🎶

ما همه پرنده ایم اما حرص ها و خودخواهی ها بال هایمان را بریده اند

✒آوازی از جنس نوشتار🎶

ما همه پرنده ایم اما حرص ها و خودخواهی ها بال هایمان را بریده اند

✒آوازی از جنس نوشتار🎶

شاید در این ایام شوم جهان که زمانه و مردمش از هر سو تیغ بر حنجر حق طلبان می کشند بهتر باشد تا سکوت کنیم.
اصلا شاید تکلیف نیز سکوت باشد در جاییکه خوب و بد خلق عاجزند در تمییز کردن بین حق و باطل.
شاید باید پناه برد
از غار دنیا
به غار دل.
خاموش باشیم و در دل بگرییم به حال خودمان و دیگران.
اما می دانم
که
من نمی توانم.....

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۳ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

زنخدان

مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است

کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا

حافظ


منظور از سیب زنخدان چانه زیبای معشوق است و همچنین منظور از چاه زنخدان گودی ما بین لب زیرین و چانه است. گاهی هم منظور از چاه زنخدان فرورفتگی روی چانه می باشد.

در این بیت اشاره شاعر به آن است که ای دل فریب زیبایی معشوق را نخور که در مشکلات عشق غرق خواهی شد. افتادن در چاه زنخدان اشاره به اسیر درد عشق شدن است.



  • ۰
  • ۰

من یزید عشق

بی معرفت مباش که در من یزید عشق

اهل   نظر   معامله   با   آشنا   کنند

حافظ


می دانید "من یزید عشق" یعنی چه؟

در بازارهای قدیم به وقت حراج با چوب بر روی کالا می زدند و می گفتند: "من یزیدُ؟ من یزیدُ؟" یعنی "که بیش می خرد؟ که بیش می خرد؟"

حال مقصود شاعر این است که در حراج عشق، اولیا و مقربان محبت تو را به شرط آشنایی می خرند پس بر معرفت خود از جهان و خالقش بیافزای....

  • ۰
  • ۰

در این ایام همه جا سخن از اسراست. همه داغدار قافله ای بی قافله سالار هستند.😔

این کلمات ناقابل را چند سالی می شود که نوشته ام و هدیه کرده ام به آن آزاده ترین اسیر تاریخ.

*


خیز و ای خفته به صحرا که در این محشر دنیا

چه کند زینب کبری

نه برادر نه پدر ماند و نه مادر

در فراغ تو و سردار، حرمله گشته علمدار، شمر شد قافله سالار

ای امان از دل زینب...

نیست عبدالله و قاسم، سوی شام اند همه عازم، طفل را خولی ملازم

ای امان از دل زینب...

نیست اکبر به کنارم، در غمش تاب ندارم، کاش فرصت بستانم، تن صد چاک عزیزم به دل خاک سپارم

ای امان از دل زینب...

با ربابم همه ساعت، مرده ام من ز خجالت، صبر برد از من و طاقت

ای امان از دل زینب...

روی نی بین که شکسته ماه بین الحرمینت، آه از دست جدایت، آه از روی منیرت

ای امان از دل زینب...

غم لیلا و سکینه، یادم آورد مدینه، زخم زد بر جگر ما، خون ز پهلو و ز سینه

ای امان از دل زینب...


ای امان از دل زینب